گاهی یک خونه ساده، یک گلیم به همه دنیا می ارزه! مگه نه؟
گاهی وقت ها توی قصر هم که باشی، دلت از غصه می لرزه، مگه نه؟
حاضری دار و ندارتو بدی، به جاش از خدا دل خوش بگیری…
حاضری زندگیتو بدی، اگه بتونی با دل عاشق بمیری…
این همه دنبال دنیا رفتیم و انگاری جاده تمومی نداره…
گاهی هم که به یک جایی می رسیم، لذتش انگار تمومی نداره…
کاش می شد یک بار هم که شده، توی این سفر
دلامون راه رو نشونمون بده….
سرنوشت ما این نباشه، وسوسه اگر امونمون بده…
پ ن: دلم خيلي گرفته ...
باز جمعه شد...
نظرات شما عزیزان: